۵ نکته که هرکسی باید راجع به تجربه کاربری بداند

410

درماندگی و عجزی که در بیشتر پروژه‌های تجربه کاربری وجود دارد، اغلب مربوط به درک نادرست و برداشت اشتباه از نقش UX در کسب‌وکارها است. در ادامه به ۵ نکته‌ تجربه کاربری در پروژه‌های UX که همه باید بدانند اشاره می‌کنیم.

۱. تحقیق و بررسی در تجربه‌ کاربری بسیار ضروری است.

یکی از ۵ نکته تجربه کاربری، تحقیق و بررسی در تجربه کاربری است. اولین مانع بیشتر پروژه‌های UX کارمندانی هستند که تصور می‌کنند شناخت درست و کاملی از مشتری‌ها کسب کرده‌اند.
«در خصوص بازار هدف، تنها کافی است به اطلاعات مورد نیاز خود اشاره کنید، تا ما آن را در اختیار شما قرار دهیم؛ چون تحقیقات و بررسی‌های بسیاری را در این زمینه انجام داده‌ایم»؛ این پیشنهادی است که بیشتر مدیران بازاریابی و مدیران پروژه ارائه می‌دهند. اما در واقع تحقیقات آنان در زمینه بازار اهمیت چندانی برای ما ندارد؛چون نیاز ما گفت‌وگوی مستقیم با مشتری برای به دست آوردن نمای استفاده از محصول است. پس نحوه‌ی تعامل کلی مشتری با شرکت، در این مورد اهمیتی ندارد. تحقیقات بازاریابی مربوط به بررسی روندهای جامعی است که پیش‌بینی می‌کنند مشتری بیشتر متمایل به خرید کدام محصول است؛ در حالی که تحقیقات تجربه‌ی کاربری در خصوص رفتارهای فردی کاربران، حین استفاده از یک محصول است. این دو مورد متفاوت از هم بوده و بدون گفت‌وگو با کاربران نمی‌توانیم از نگرش آن‌ها به محصول آگاه شویم؛ یا یکی از پرسونا‌های تمام عیار را در خصوص کاربران محصول توسعه دهیم.

۲. پروژه‌های تجربه کاربری ماهیتی تکرار شونده و چرخشی دارند.

برای رسیدن به محصولی که مورد پسند و تایید مشتری باشد، در یک مدت کوتاه نسخه‌های بسیاری از آن ایجاد می‌شود. برای ساخت یک محصول عالی، تغییرات بسیاری در آن ایجاد شده و همه‌ی آن‌ها آزمایش می‌شوند؛ سپس تغییراتی که تفاوت چندانی ایجاد نکرده‌اند از میان برداشته خواهند شد. این رویه به صورت مکرر تا زمان به دست آمدن محصولی که اساساً بهتر از نسخه‌ی قبلی خود یا نمونه‌های رقیب باشد، انجام می‌شود. همچنین این روند زمان‌بر بوده و ممکن است از نظر عموم چندان هم دل‌چسب نباشد، اما بسیار ضروری و مهم است.

۳. در این زمینه نمی‌توان به فرآیند مشخصی اشاره کرد.

هیچ‌گاه توصیه نمی‌شود که پروژه‌های تجربه کاربری به عنوان یک فرآیند همه‌کاره در نظر گرفته شوند. متاسفانه چنین رفتاری می‌تواند برای مشتریان ناخوشایند باشد و یا در بعضی موارد ممکن است باعث شود مشتری‌ها از همان ابتدا خواستار توجه به این موضوع شوند – «فرآیند خود را برای ما مشخص کنید تا تعیین کنیم که چگونه برای محصول ما مناسب خواهد بود».
بنابراین پس از بازنگری باید تصریح کرد همان‌طور که اساس یک کاربر و یک محصول تا حدودی منحصر به فرد هستند، هر فرآیند نیز باید منحصر به فرد باشد. در واقع مشتریان بر خلاف تصورشان، خواستار یک فرآیند استاندارد نیستند؛ و ما می‌توانیم این موضوع را برای آنان روشن کنیم.

۴. یقیناً باید آزمایش کرد.

اگر خواستار محصولاتی هستیم که مورد علاقه مشتریان باشند، باید آن‌ها را مورد آزمایش قرار دهیم. شکی نیست که افراد متخصص در حوضه‌ تجربه کاربری در کار خود خبره هستند، اما در هر صورت آن‌ها کاربران نهایی محصول نیستند. کار اصلی آن‌ها تصحیح ایده‌ها تا جایی است که کاربران نهایی تعیین کنند که آیا به حد مطلوب رسیده است یا خیر. این روند ممکن است زمان‌بر باشد، اما تنها راهی است که می‌توان از درست بودن مسیر اطمینان حاصل کرد.

۵. تجربه کاربری تنها کاربردپذیری نیست.

سهولت کاربری امر مهمی است، اما تجربه‌ی کاربری فراتر از آن است. اینکه شرکت اپل چگونه مدیریت شده تا کاربردپذیری را در رادار استراتژیک خود قرار دهد، جالب است؛ اما خود کاربردپذیری به تنهایی کافی نیست. کاربردپذیری یکی از حداقل‌ نیازمند‌ی‌های اولیه یک محصول است که عرضه می‌شود. تجربه‌ی کاربری شامل هر چیزی است که باعث شود یک محصول جدای از اینکه درست کار کند، حیرت‌انگیز و فوق‌العاده باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.