۵ مرحله در فرایند تفکر طراحی

1,828

تفکر طراحی یک متدولوژی طراحی است که رویکردی راه حل محور را برای حل مشکلات ارائه می‌دهد. این تفکر در مواجهه با مشکلات ناشناخته یا گنگ، با فهم نیازهای انسان مربوطه، با نگاه به مشکل از روشهای انسان محور، با ایجاد ایده های بسیاری در جلسه‌های طوفان فکری و با اتخاذ رویکردی موجود در ایجاد نمونه اولیه و تست، کارامد عمل می‌کند. فهم این پنج مرحله از تفکر طراحی به هرکس این قدرت را می‌دهد که روشهای تفکر طراحی را به هدف حل مشکلات پیچیده که اطراف ما، در شرکتهای ما، در کشورهای ما، و حتی در مقیاس جهانی – اتفاق می افتد، به کار ببرد.
ما روی مدل پنج مرحله ای از تفکر طراحی که به وسیله موسسه طراحی هسوپلاتنر در استنفورد (d.school) ارائه شده تمرکز می‌کنیم. این موسسه رهبر دانشگاه‌های دیگر در زمینه آموزش تجربه کاربری (تفکر طراحی) است. بر اساس نظریه موسسه هسوپلانتر تفکر طراحی شامل پنج مرحله همدلی، تعریف مشکلات، ایده‌دهی، ایجاد نمونه اولیه و آموزن را بر عهده دارد. بیایید نگاه دقیقتری به پنج مرحله از تفکر طراحی بیندازیم.


۱. همدلی

5 مرحله تفکر طراحی

مرحله اول فرآیند تفکر طراحی، به دست آوردن درک مشترک از مشکلی است که در حال تلاش برای حل آن هستید. این شامل مشاوره با متخصصان برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مشکل از طریق مشاهده، و همدردی با مردم برای درک تجربیات و انگیزه های آنها، و همچنین غوطه ور کردن خود را در محیط فیزیکی است، تا بتوانید درک شخصی عمیق تری نسبت به مشکلات داشته باشید. همدلی برای یک فرآیند طراحی تجربه کاربری بسیار مهم است و همدلی به متفکران طراحی اجازه می دهد تا پیش فرض های خود را در مورد جهان به منظور درک بهتر کاربران و نیازهای آنها کنار بگذارند.
با توجه به محدودیت های زمانی، در این مرحله مقدار قابل توجهی از اطلاعات برای استفاده در مرحله بعدی جمع آوری می شود، تا بهترین درک ممکن را از کاربران، نیازهای آنها و مسائلی که در توسعه محصول خاص وجود دارد، توسعه داده شود.


۲. تعریف (مشکل)

5 مرحله تفکر طراحی

در مرحله تعریف، اطلاعاتی را که کسب کرده اید و همچنین در مرحله همدلی جمع آوری کرده اید، در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم. این مرحله ای است که شما مشاهدات خود را تجزیه تحلیل کرده و آنها را به منظور تعریف مشکلات اصلی که شما و تیمتان تا اینجا شناسایی کرده اید، ترکیب می‌کنید. شما باید تلاش کنید که مشکل را به گونه ای بیان کنید که در حیطه شناخت انسانها باشد.
برای روشن شدن مطلب و به عنوان مثال، به جای تعریف مشکل از دیدگاه یا برای رفع نیاز خود مانند “ما باید سهم بازار مواد غذایی خود را در میان دختران نوجوان تا ۵٪ افزایش دهیم” راه بسیار بهتری هم برای تعریف مشکل وجود دارد و آن این است: “دختران نوجوان باید غذای مغذی بخورند تا بتوانند موفق و سالم باشند و رشد کنند.”
مرحله تعریف به طراحان تیم شما کمک میکند تا برای ایجاد ویژگی ها، توابع و هر عنصر دیگری که به آنها اجازه می دهد مشکلات را حل کنند ایده هایی خیلی عالی داشته باشند، یا حداقل، به کاربران امکان می دهد که مسائل را با حداقل سختی ممکن حل کنند. در مرحله تعریف، شما شروع به پیشرفت به مرحله سوم، یعنی ایده‌سازی، و آنهم با پرسیدن سؤالاتی که می توانند به شما در یافتن ایده هایی برای راه حل ها می کنید ، سوالاتی مانند: “چگونه می توانیم دختران نوجوان را تشویق کنیم تا اقداماتی را انجام دهند که به نفع آنها است و همچنین مربوط به محصول غذایی یا خدمات شرکت شما است؟”


۳. ایده‌سازی

5 مرحله تفکر طراحی

در مرحله سوم فرایند تفکر طراحی، طراحان آماده اند تا ایده ها را تولید کنند. شما تا درک کاربران خود و نیازهایشان در مرحله همدلی، و تحلیل و ترکیب مشاهدات خود را در مرحله تعریف پیش آمده اید و با یک مسئله انسان محور این مرحله را تا اینجا به پایان رسانده اید. با استفاده از این پس‌زمینه، شما و اعضای تیم خود می توانید شروع به “فکر کردن در خارج از حیطه” برای شناسایی راه حل های جدید برای مشکلاتی کنید که تا شناسایی کرده اید، و یا میتوانید به دنبال پیدا کردن روشهای جایگزین برای نگاه به مشکل باشید. تکنیک های بسیاری برای تخیل و ایده‌سازی مانند طوفان فکری، طوفان نوشتاری، بدترین ایده احتمالی و SCAMPER وجود دارد. از جلسات توفان فکری و بدترین ایده ممکن معمولا برای شبیه سازی تفکر آزاد و گسترش فضای مشکل استفاده می شود. مهم این است که در ابتدای مرحله ایده‌سازی سعی شود در حد ممکن ایده ها یا راه حل های مشکل را به دست آوریم. بعد از پایان مرحله ایده‌سازی، شما باید بعضی از تکنیک های ایده‌سازی دیگر را انتخاب کنید تا بتوانید بهترین راه حل را برای حل مشکل را یا عناصر مورد نیاز برای دور زدن آن را پیدا کنید.


۴. ساخت نمونه اولیه

5 مرحله تفکر طراحی

تیم طراحی در حال حاضر تعدادی از نسخه های ارزان قیمت و مقیاس کوچک محصول یا ویژگی های خاص موجود در محصول را تولید می کند تا بتوانند راه حل های مشکلاتی را که در مرحله قبل ایجاد شده اند، بررسی کنند. نمونه های اولیه ممکن است درون تیم خود، در بخش های دیگر یا در گروه کوچکی از مردم خارج از تیم طراحی، به اشتراک گذاشته شده و مورد آزمایش قرار گیرند. این یک مرحله آزمایشی است و هدف آن شناسایی بهترین راه حل های ممکن برای هر یک از مشکلات شناسایی شده در سه مرحله اول است. این راه حل ها در نمونه های اولیه اجرا می شوند و تک تک بررسی می شوند و ممکن است پذیرفته شوند، سپس بهبود یافته و بازبینی می شوند یا بر اساس تجربیات کاربران رد می شوند. در پایان این مرحله، تیم طراحی ایده ای بهتر از محدودیت های ذاتی محصول و مشکلات موجود دارد و همچنین دیدگاه روشنتری از نحوه رفتار کاربران واقعی، نحوه فکر کردن، و احساس آنها درمواجهه با محصول نهایی دارند.


۵. آزمایش

5 مرحله تفکر طراحی

طراحان و ارزیابان با استفاده از بهترین راه حل های شناسایی شده در مرحله اولیه، محصول کامل شده را بصورت دقیق آزمایش می کنند. این مرحله پنجم و نهایی است، اما در یک فرایند تکراری، نتایج ایجاد شده در مرحله آزمایش اغلب مورد استفاده قرار می گیرد تا یک یا چند مشکل را دوباره تعریف کرده و درباره درک کاربر، شرایط استفاده، نحوه فکر کردن مردم، رفتار و احساس آنها اطلاعات کسب کنیم و با آنها همدلی داشته باشیم. حتی در این مرحله، تغییرات و اصلاحیه هایی انجام میشود تا محصول و کاربران آنرا تا حد ممکن درک کنیم.

ماهیت غیر خطی تفکر طراحی

ممکن است برای تفکر طراحی یک فرآیند مستقیم و خطی را در نظر داشته باشیم، که درآن با یک نتیجه گیری منطقی از آزمایش کاربر از یک مرحله به مرحله دیگر میرویم. اما در عمل، این فرایند به صورت انعطاف پذیر و غیر خطی انجام می شود. به عنوان مثال، گروه های مختلف درون تیم طراحی ممکن است همزمان بیش از یک مرحله را انجام دهند، یا ممکن است طراحان اطلاعات و نمونه اولیه را در طول کل پروژه جمع آوری کنند تا بتوانند ایده های خود را عملی کرده و راه حل های مشکلات را به شکل واقعیت برسانند. همچنین نتایج حاصل از مرحله آزمایش ممکن است برخی از تفکرات مربوط به کاربران را نشان دهد، که به نوبه خود ممکن است منجر به یک جلسه ی توفان فکری دیگر (مرحله ایده‌سازی) یا توسعه نمونه های اولیه جدید (مرحله نمونه اولیه) شود.

مهم است توجه داشته باشیم که پنج مرحله همیشه متوالی نیستند – آنها مجبور نیستند دستور خاصی را دنبال کنند و اغلب می توانند به صورت موازی اتفاق بیفتند و همچنین میتوانند تکرار شوند. بنابراین، باید به مراحل به عنوان حالت های مختلفی که به یک پروژه کمک می کنند نگاه کرد، نه به عنوان مراحل پیوسته و ترتیبی. با این حال، نکته جالب راجع به مدل تفکر طراحی پنج مرحله ای این است که این تفکر ۵ مرحله/حالت را که انتظار دارید تا در یک پروژه طراحی انجام دهید، سیستماتیک و شناسایی میکند. درهر پروژه فعالیت‌های نوآورانه خاصی راجع به محصول در دست توسعه وجود دارد، اما ایده اصلی پشت هر مرحله یکسان باقی می ماند.
بهتر است به تفکر طراحی به عنوان یک رویکرد ثابت و غیر قابل انعطاف برای طراحی نگاه نشود؛ مراحل موجود در تصویر بالا به عنوان یک راهنما برای فعالیت هایی است که شما معمولا انجام می دهید. برای به دست آوردن بینش کامل و آموزنده برای پروژه خاص خود، این مراحل ممکن است بصورت چرخشی، همزمان و تکراری انجام شوند تا فضای راه حل را گسترش دهند.
اگر به تصویر بالا نگاه کنید، یکی از مزایای اصلی مدل پنج مرحله‌ای در این است که دانش بدست آمده در مراحل بعدی میتواند در مراحل اولیه بصورت بازخورد استفاده شود. از اطلاعات بدست آمده برای اطلاع رسانی در مورد مشکل و راه‌حل‌های آن و همچنین برای تعریف دوباره مشکلات به طور مداوم استفاده می شود. این یک نوع حلقه همیشگی است که در آن طراحان به کسب رویکردهای جدید، توسعه روشهای جدید نمایش محصول و کاربردهای احتمالی آن، و ایجاد راه های جدید برای مشاهده محصول و کاربردهای احتمالی آن، بصورت ادامه دار فعالیت خود را انجام میدهند، و درک بسیار عمیقتری از کاربران و مشکلات آنها را بصورت پیوسته کسب میکنند.

سرآغاز مدل ۵ مرحله ای

هربرت سیمون، برنده جایزه نوبل سال ۱۹۶۹ در متن طرح های خود در زمینه روش های طراحی، “علوم مصنوعی”، یکی از نخستین مدل های رسمی فرآیند تفکر طراحی را معرفی کرد. مدل سیمون شامل هفت مرحله مهم است که فعالیت‌های خاص خود را دارد و امروزه برای تعداد گسترده‌ای از مدل‌های فرآیند تفکر طراحی الهام بخش بوده است. انواع مختلفی از فرآیند تفکر طراحی در قرن ۲۱ بوجود آمده‌اند، که هر یک شامل سه تا هفت مرحله می‌شوند، همه آنها بر اساس اصول مشابه در مدل ۱۹۶۹ سیمون است. ما بر مدل طراحی تفکر پنج مرحله ای که توسط موسسه طراحی هسوپلاتنر در استنفورد (d.school) پیشنهاد شده است تمرکز می کنیم.

خارج از موضوع

در اصل، فرایند تفکر طراحی، تکراری، انعطاف پذیر و متمرکز بر همکاری بین طراحان و کاربران است با تاکید بر آوردن ایده ها به زندگی بر اساس اینکه کاربران چقدر واقعی فکر، احساس و رفتار می کنند.

تفکر طراحی در مواجهه با مشکلات پیچیده از طریق مراحل زیر رفتار میکند:

  • همدردی کردن: درک نیازهای انسانی مربوطه
  • تعریف: تعریف مجدد و تعیین مشکل به روشهای انسان محور
  • ایده‌سازی: تولید ایده های فراوان در جلسات تفکر.
  • ایجاد نمونه اولیه: اتخاذ رویکردی قابل دسترس در این مرحله
  • تست: ایجاد نمونه اولیه / ارائه راه حل برای مشکل

 

منبع: Interaction Design Foundation (IDF)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.